فواره های سبز ساقه های سبکبار

دفعه پیش که اینجا بودم ، خوردم به گوشه تخت. یجوری خوردم زمین که پام به اندازه یه نارنگی کبود شد ؛ وحشتناک . امشب پیشونیم خورد به در یخچال، با صدایی مثل شکستن یه ظرف !به قل جان میگم راستشو بگو دلت راضی نیست میام خونت :))) خلاصه دست و پا‌چلفتی بودن من از بین نمیره فقط از سالی به سال دیگه ای منتقل میشه ، پایسته ست :)

عکس ها ؟ تزئینی ست و ربطی به محتوای متن ندارند. مربوط به اسفند ان؛ دوسشون دارم .